سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















پارسا پسر گُل مامان

سلام عید همگی مبارک الهی که دلتون همیشه شاد و لباتون همیشه خندان باشهگل تقدیم شما

امسال عید به خاطر آقا پارسا تصمیم داشتیم تو خونه بمونیم چون هوای اکثر شهر ها هنوز سرده اما مثل اینکه قسمت بود بریم یزد خونه خاله من .جاتون خالی هم هوا بسیار تا بسیار عالی بود وهم میهمان نوازی تنها خاله عزیزم واقعا ما رو شرمنده کرد.خاله جون دستت درد نکنه بووووسپارساو بابای پارسا برای اولین بار به یزد آمده بودن برای همین با خاله رفتیم به آتشکده زرتشتیان که خیلی هم شلوغ بود و مردم یه صف طولانی بسته بودن اما من که پارسا تو بغلم خواب رفته بود رفتم جلو و مردم راه رو برامون باز کردن که خدا خیرشون بده وگرنه منصرف میشدیم و برمی گشتیم .آتشکده جالب بود شعله آتش مقدس از هزار سال پیش همچنان روشن بود که به گفته راهنما با چوب درخت زردآلو و بادام توسط  هیربد در تمام این سالها روشن نگه داشته شده .روز بعد هم رفتیم به باغ شوهر خاله ام در روستای بنافت السادات که اونجا شوهر دختر خاله آتشی به پا کرد و جوجه کباب بسیار خوشمزه ای درست کرد.اونجا از پارسا کلی عکس کنار شکوفه ها گرفتیم یه بارم پارسا رو گذاشتم رو چمنا که ازش عکس بیرم وقتی بلندش کردم دیدم یه مورچه سواری داره رو دستش قدم میزنه نکته آموزنده:هیچوقت بچه 6 ماهه رو اینجوری رو زمین نگذارید!

خوب روز بعد هم رفتیم باغ دولت آباد که خیلی زیبا بود برای من از همه جالبتر وقتی بود که زیر بادگیرش ایستادم و یک لحظه حس کردم جلوی کولر هستم.واقعا عجب معماری جالبی داشت.

خلاصه روز بعد از اینکه از یزد برگشتیم پارسا رو بردم برای زدن واکسن 6 ماهگیش راستش خودمو برای گریه های شدید پارسا و چند روز تب آماده کرده بودم اما خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و پارسا زیاد گریه نکرد و  یک روز بعد تبش خوب شد .خدا رو شکر.

با آرزوی سلامتی و سعادت برای همه بچه های گل و مامان و باباهای مهربون در سال 90 تبسمگل تقدیم شما


نوشته شده در چهارشنبه 90/1/10ساعت 1:19 عصر توسط هلیا احمدی نظرات () |

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز